خون خسته در رگ من دست بر دیوار بود         قلب من هم از تپیدنهای خود بیزار بود

هر چه وجدانم صدا می زد که انشایی نویس        دست بسته از نوشتنهای دل بیکاربود

خوب و بد در نزد من یکسان و در میزان من               یکطرف کافر بد و در یکطرف دیندار بود