خداوندا
خداوندا به نفرینی مرا این جا مکان دادی
عنان اختیارم را به دست دشمنان دادی
"یقین محکم" و "ایمان" به مردان خدا دادی
در این ظلمت سرا یا رب مرا "وهم و گمان" دادی
رقیب سفله می میرد چو بیند حسن یارم را
به هر کس نعمتی دادی ز چشم بد نهان دادی
ز بس در محضرت گستاخ و بی پروا گنه کردم
مرا از درگهت راندی و رسوا جهان کردی
گناهان گنه کاران عالم راتو پوشاندی
تمام اشتباهات مرا یک جا عیان کردی
مراد هر کسی را با وصال یار بخشیدی
ز بخت بد مرا قسمت ز عشق بی نشان کردی
غزال تیزپایی را به نخجیر من افکندی
چه سازم بهر صید او که تیرم بی کمان کردی
به ماتم های پی در پی دمار از من در آوردی
"عزیز"م را گرفتی و مرا بی هم زبان کردی
بهاران بود و گل هایی چو "مهری" و "علی" زیبا
شکستی قد "ابراهیم" و دنیایم خزان کردی
چو "حجت" می شکیبد در مصیبت ها و تلخی ها
ز هجر یار کامش را چو جام شوکران کردی
در این دنیای وا نفسا غم شادی نمی ماند
مزاق تلخ و شیرین را برای امتحان دادی
ز طبع شعر شیرینم حسودی خرده می گیرد
برای دشمنان یا رب مرا بار گران دادی
11 شهریور 85

والشعراءُ یَتبعُهُم الغاوون، الَم تَرَانهم فی كل واد ٍیَهیمونَ، وانهم یَقُولونَ مالا یَفعلون الا الذین امنوا و عموالصالحات و ذََكَروُالله كثیرا و انتَصروا من بعد ما ظُلموا وَ َسَیعلَمُ الذین ظَلَموا ایَّ مُنقلبٍ یَنقلبون(سوره شعرا آیه 224 تا 227 )