دست از سرم بردار... ای کابوس وحشت

 

هر شب مشو مهمانم ای... تندیس دهشت

 

ای ترس! ای خصم درون !...در من فنا شو!

 

ای تیرگی !... از قلب غمگینم جدا شو !

 

آرامگاه خواب من ...میدان جنگ است

 

خوابم. ولی ..زندان روحم ...تنگ تنگ است

 

آه ! ای سرود شاد پیچکها ! بیایید

 

با شبنمی.. بر گونه ها ..شادم نمایید

 

در من.. تمام روشنی ها ...در غروبند

 

ای ..نورهای پاک هستی ! ...رخ نمایید

۲۷/۲/۱۳۷۷

کاش منهم :دل به دریا می زدم !!