افراط و تفریط
هر کسی حال مرا جویا شود
پس زبانم اینچنین گویا شود:
گاه مست و عاشقم چون بلبلان
گاه ساکت :بی رمق:افسرده جان
یا چو طوفانم به گفتار و عمل
یا به گردابم:گرفتار عجل
روز میخندم به ریش روزگار
شب ز گریه می شوم ابر بهار
سا عتی تنها و بد بین می شوم
با همه قهر و پر از کین می شوم
ساعتی خوشبینم و امید وار
دشمنم را دوست دارم :همچو یار
گاه احساس جوانی میکنم
آرزوی زندگانی میکنم
گاه پیر و خسته و بی طاقتم
از برای آخرت در طاعتم
گاه بخشنده چو حاتم می شوم
گه خسیس و خشک و بی نم می شوم
یا عزیز و محترم بر دیگران
می شوم بالاتر ازما بهتران!
یا که از چشم همه افتاده ام
همچو برگی زرد در فصل خزان
۱۶/۱/۱۳۸۴
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۵/۱۱/۲۶ ساعت 7:58 توسط حجت الله کــــریمیان
|
والشعراءُ یَتبعُهُم الغاوون، الَم تَرَانهم فی كل واد ٍیَهیمونَ، وانهم یَقُولونَ مالا یَفعلون الا الذین امنوا و عموالصالحات و ذََكَروُالله كثیرا و انتَصروا من بعد ما ظُلموا وَ َسَیعلَمُ الذین ظَلَموا ایَّ مُنقلبٍ یَنقلبون(سوره شعرا آیه 224 تا 227 )